نبرد ماراتون (در یونانی: Μάχη τοῡ Μαραθῶνος) در سال ۴۹۰ پیش از میلاد در محلی به نام ماراتون در پی نخستین یورش ایرانیان به یونان به وقوع پیوست. پیش زمینهها و علل نبرد (شورش در مستعمرات) این نبرد به منظور تنبیه یونانیهایئ بود که به تحریک آریستگر شورشی در مستعمرات ایران بر پا کرده و با حمله به قلمرو پارس شهر سارد ساتراپ نشین ایرانی را آتش زده بودند به وقوع پیوست هنگامی که خبر به پارسیها رسید خود را به سرعت به شهر رساند و جنگ بزرگی در سارد رخ داد شورشیها بشدت شکست خورده عده زیادی از آنها قتلعام شدند در این هنگام آتنیها که شدیدا وحشت کرده و از انتقام پارسیها هراسان شده بودند دست از حمایت شورشیها برداشته و به شهرهای خود برگشتند. اما آریستگر ناامید نشد و اینبار به قبرس رفت و این جزیره را با خود همراه کرد. اما لشکر پارسیها به سرداری آرتبیوس به قبرس وارد شد و اگرچه اتحاد شورشیها و قبرسیها در مقابل آنها صف آرائی کرد ولی در نبرد این پارسیها بودند که پیروز شده سر از تن فرمانده قبرسیها جدا کردند پس از آن قبرس نیز مجددا مطیع شاه شد. پس از سقوط قبرس یونانیان که در لشکر شورشیها بودند وحشت زده اتحاد را ترک گفته به شهرهای خود برگشتند اینبار پارسیها لشکری به فرماندهی دامادهای داریوش دوریزس ، هیمه ، اتانس ینیانها را تعقیب کرده شهرهای آنها را یکی یکی فتح و غارت کردند. بهرهمندی پارسیها و شکستهای متوالی آریستگر را نامید کرد و دریافت که غلبه بر شاه پارس و امپراتوری او کار سادهای نیست پس نفع خود را در ترک شورشیها و فرار به تراکیه دید و بدانجا گریخت او در تراکیه هنگاهمی که مشغول جنگ با مردم محلی بود کشته شد. بدینسان در سال ۴۹۴ قبل از میلاد شورشها خاتمه یافت و بار دیگر مستعمرات به حالت اولیه برگشت. تدارکات نبرد پس از فرونشستن شورشها و برگشت مستعمرات به حالت اول داریوش بزرگ به فراست از خطر یونانیها آگاه شد او دریافت که اشتباه او از آنجا آغاز شده که به هنگام گذشتن از بسفور به جای آنکه به چب بتازد و به یونان قدم بگذارد به سوی راست رانده و بیهوده خود و لشکرش را در سرزمین سکاها سرگردان ساخته است. پس اینبار در اندیشه شد که چگونه خطری که از جانب یونانیها امپراتوری او را تهدید میکند را مرتفع نماید خبرهای رسیده از یونانیها حاکی از آن بود که علی رغم خاتمه شورشها آتنیها کماکان به تحریک مستعمرات ادامه می دهندو در حال تقویت بحریه خود هستند این بود که داریوش سفرائی به یونان اروپائی اعزام و به آنها ماموریت داد تا از تک تک شهرهای یونان آب و خاک خواسته آنها را به اطاعت از شاه پارس فراخوانند از طرفی در همان حال جانب احتیاط را رها نکرد و برای تدارک یک جنگ مهم دستور ساخت کشتیهای بزرگی که قادر به حمل اسب و مهمات و آذوقه باشند را صادر کرد. سفرای داریوش قدم به یونان گذارده و به همه دولت شهرها فرمان داریوش را ابلاغ کردند همانطور که دربار پارس پیش بینی میکرد به غیر از آتن واسپات اکثر شهرهای یونان اروپائی سر تسلیم فرود آورده و مطیع شاه گردیدند. در یونان واسپارت علیرغم قاعده معمول بین ملتها سفرای داریوش را به چاهی انداختند و کشتند. این کار آتن واسپارت داریوش را بسیار خشمگین کرده مصمم در گرفتن انتفام شد. آتنیها ازاینکه شهرهای یونانی مطیع شده سخت مکدر گردیدند توسط « فیلیپ پید » دونده مشهور و تندرو ، پیامی برای اسپارتیها فرستادند و درخواست کمک فوری نمودند و خود نیز آماده نبرد شدند. اسپارتیها پیغام فرستادند که به آنان کمک خواهند کرد ، اما به علت جشنهای مذهبی این کمک حدود دو هفته به تأخیر خواهدافتاد. از طرفی داریوش قشونی بزرگ بیاراست و فرماندهی آن را به داتیس نام مادی وارتافرن برادرزاده خود داد اینها با ۶۰۰ کشتی تری رم عازم یونان شده پس از ورود به شبه جزیره آتیک با راهنمائی هیپ پیاس یونانی به دشت ماراتن رفته درآنجا اردو زدند تقریباً در همان موقع به آتنیها خبر رسید که ایرانیان در ماراتن در حال پیاده شدن به ساحل هستند. نبرد اصلی آتنیها با حدود ۹۰۰۰ نفر پیادهنظام سنگین اسلحه و تعدادی نیروهای سبک به ماراتن شتافتند. بزودی اهالی شهر پلاته هم به یونانیها پیوستند و در مقابل پارسیها صف کشیدند. فرماندهی آتنیها را در این نبرد « کاللی ماک » به عهده داشت و ده سردار دیگر آتنی تحت فرماندهی او بودند که شجاع ترین و با تجربه ترین آنها « میلتیاد » بود. ظاهراً ایرانیان فهمیدند که بسیاری از آتنیها از ترس شکست و انهدام شهرشان آماده تسلیم هستند. پس جنگ را به تاخیر میانداختند تا بتوانند با استفاده از نفاق درونی آتینها شهر را تصرف کنند. « میلتیاد » طرح جنگی ایرانیان را حدس زد و اصرار نمود که بلافاصله به نیروهای ایران حمله شود. پس از تشکیل یک شورای جنگی پرشور « کاللی ماک » به پشتیبانی از طرح جسورانه « میلتیاد » رأی داد و فرمان جنگ را صادر نمود. بلافاصله نیروهای آتنی و اهالی پلاته درفاصله هشت استاد(۱۴۷۲ متر) و به روایتی یک مایل از سپاه ایران آرایش رزمی گرفتند. در این آرایش تاکتیکی ، آتنیها در جناح راست و اهالی پلاته در جناح چپ مستقر گردیدند… « میلتیاد » جبهه یونانیها را طوری گسترش داد که جناحین نیروهای متکی به دو رودخانه کوچکی گردید که به دریا جریان داشتند. این کار موجب گردید که مرکز آتنیها ضعیف (۱۲ ردیف سرباز در عمق) و در مقابل سوار نظام ایران ضعیف و آسیب پذیر گردد. اما « میلتیاد » جناحین نیروهایش را با ۱۶ ردیف آرایش داد. نتیجه این آرایش آن بود که جناحین او قوی و به وسیله خط ضعیفی در مرکز جبهه به یکدیگر متصل میگردیدند. پس از این آرایش ، آتنیها اقدام به یورش نمودند و دوان دوان به سوی سپاهیان ایران حمله بردند. ایرانیان از این نوع شیوه کارزار که عدهای بدون ترس و محابا به سوی آنان میدوند دچار بهت و حیرت شدند و پنداشتند که آتنیها (یونانیها) دیوانه شدهاند. البته این شیوه نبرد را یونانیها عمدا بکار بردند چرا که یونانیها میدانستند که پارسیها در تیراندازی با کمان بسیار تبحر دارند واگر بخواهند آهسته پیشروی کنند هدف آماج تیرهای آنان قرار خواهند گرفت همین که سربازان آتنی مقابل ایرانیان رسیدند جنگی سخت و خونین آغاز گردید. در ابتدای جنگ ایرانیان به سهولت مرکز سپاه یونانیها را شکافته به عقب راندند ، زیرا در قلب لشکر ایران همیشه سربازان گارد جاویدان حضور داشت اینها از نظر اسلحه و آموزش نظامی قوی بودند و در نبردها به سرعت قلب دشمن را شکافته پیش میرفتند اما نقطه ضعف سپاه ایران در نبردها جناحین آن بود که از نیروهای غیر پارسی که غالبا سربازان کارآزمودهای نبودند تشکیل میشد بدین ترتیب نیروهای جاویدان مجبور بودند زیاد پیش روی نکنند زیرا احتمال میدادند که جناحین سپاه نتواند همپای آنها پیش بیایند و آنها در قلب سپاه دشمن تنها مانده توسط جناحین دشمن محاصره و قتلعام شوند. اما در این حین فالانژهای سنگین اسلحه یونانی در دو طرف میمنه و میسره ، جناحین نیروهای ایران را به عقب راندند. با غلبه یونانیها در جناحین ، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقب نشینی شد و پارسیها رو به دریا شروع به فرار کردند. یونانیها ، نیروهای ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولی نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتی جلوگیری نمایند بدین ترتییب پارسیها سوار به کشتیها به سمت دریا روان شده سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که یونانیها با شتاب خود را به شهر رساندند پس از این واقعه داتیس سردار ایرانی باقیمانده نیروهای خود را به آسیا بازگرداند. این جنگ چنانکه یونانیها نوشتهاند سایه به نام ایران در تاریخ افکند چه پارسیها تا این زمان هرجا میرفتند فاتح بیرون می آمدندتنها نام مادی یا پارسی یونانیها را دچار وحشت میکرد و در اینجا برای اولین دفعه عدم بهرهمندی گریبانگیر سپاه ایران شد. عده سپاه دو طرف در بارهٔ عدهٔ نفرات جنگ هردوت ساکت است ولی کرنلیوس نپوس پیادهنظام را ۲۰۰ و سواره نظام را ۱۰ هزار نوشته و همینطور ژوستن عدهٔ کل نفرات را ۶۰۰ هزار نفر نوشته. در مورد تلفات هردوت تلفات ایران را ۶۰۰۰ هزار و یونانیها را ۱۹۶ تن نوشته همینطور ژوستن تلفات ایران را ۲۰۰ هزار تن نوشتهاست. حسن پیرنیا (مشیرالدوله) در کتاب خود تاریخ جنگهای ایران باستان این جنگ و نوشتههای مورخان را به خوبی تحلیل کرده. در آغاز راجع به ارقامی که مورخان قدیم نوشتهاند باید گفت که چگونه ۲۰۰ یا ۶۰۰ هزار سپاهی در ۶۰۰ کشتی جا شدهاند. گروندی عدهٔ سپاه ایران را در کل ۴۰ هزار و من رو ۲۵ هزار پیاده و ۱ هزار سوار نوشته است ماراتن افسانه یا واقیعت و مهمترین نکته این است که به تازگی عقیدهای آمده که سپاه ایران در ماراتن شکست نخورده برای بررسی این عقیده باید در آغاز دشت ماراتن را توصیف کرد. ۱-خلیج ماراتن دریای باریکی است که به طرف جنوب امتداد یافته و دماغهای از طرف شمال به چلیج مزبور دویدهاست. در مقابل آن دشتی است به طول ۹ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر در اطراف این ژمین باتلاق میباشد که باتلاقهای شمال عمیق تر اند و ساحل از ماسه پوشیده شده و از این جهت زمید سفت ولی باریک است په به فاصلهٔ کمی از دریا باتلاقها شروع میشود و در طرف غرب تپههایی هست که سپاه یونان آن را اشغال کرده بود. ۲-هانس ولبروک » مورخ آلمانی است. مینویسد: ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده سنگین اسلحه ترکیب شده بود که قابلیت مانور آن محدود بود. در مقابل سپاه ایران از کمانداران و سواره نظامی که آموزش عالی داشتند ، ترکیب شده بود. « هرودوت » نوشته است که فاصله دو لشکر ۸ استاد یا ۱۴۷۲ متر بوده و یونانیها با طی این مسافت در زمان کوتاه و خرد نمودن مرکز جبهه ایرانیان فاتح شدند. و فرصت ندادند تا پارسیها بتوانند از کمانداران و یا سواره نظام خود استفاده بکنند. و با این تاکتیک سپاه ایران را شکست دادند « ولبروک » مورخ آلمانی خاطرنشان ساخت که این عمل از لحاظ فیزیکی غیرممکن است. طبق آیین نامههای نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان ، سرباز با تجهیزات کامل میتواند فقط در دقیقه تقریباً ۱۰۸ تا ۱۱۵ قدم بدود. اسلحه آتنیها از سربازان کنونی آلمان سبکتر نبود پس اگر طول قدم هر سرباز با تجهیزات را ۸۰ سانتیمتر فرض کنیم ۱۸۲۵=۱۴۷۲/۸۰یعنی یونانیها ۱۸۲۵ قدم را به سمت سربازان ایرانی دویدهاند که اگر هر ۱۰۸ قدم را در یک دقیقه فرض کنیم تقریبا ۱۷ دقیقه طول کشیده تا دو سپاه با هم برخورد کنند حال سوال اینجاست که آیا ۱۷ دقیقه زمان کمی است تا یک کماندارایرانی بتواند تیری را از تیردان خود خارج و در چله کمان گذاشته به سوی دشمن پرتاب کند و یا سواره نظام ایران در مدت ۱۷ دقیقه نمیتوانسته آرایش بگیرد. ۳-هرودت نوشته که که لشکر ایران پس از شکست عقب نشسته و سوار بر کشتیهای خود شده به دریا رفتند و به آسیا برگشتند حال موضوع اینجاست که سپاهی که عقب نشسته و درحال فرار است و یونانیها نیز آن را تعقیب میکنند چگونه فرصت داشته که به کشتیها بنشیند آن هم در جائیکه اسکلهای وجود نداشته یا میبایست همه کشته باشند یا به دریا ریخته باشند. ۴-یک سر تیپ آلمانی در جنگ جهانی دوم از تنگهٔ ماراتن گزارش میکند: به محض پیاده شدن موقعیت را مناسب برای بر پایی پادگان در آن محیط تنگ ندیدم و پس از شور با افسران تصمیم به عبور از آن ناحیه و بر پایی یک پادگان در ناحیهای مناسب گرفتیم. معزلی دیگر رخ داد! هنگام عبور نیروها حتی نتوانستیم دو دستگاه از تانکهای پانزر خود را کنار هم از آن مکان عبور دهیم. بنا بر این نقل انتقالات نیروها تا پاسی از شب به طول انجامید که به ناچار در آخر حمل تعدادی از وسائل نقلیه را به فردا موکول کردیم پس چگونه بوده که پارسیها با ۶۰۰ کشتی در اینجا پیاده و بعد هم مجددا سوار و به دریا برگشتهاند ۵-ناپلئون که وقایع نبردهای ایران را به استناد نوشتههای هرودوت و سایر منابع یونانی مطالعه نموده است ، در یادداشتهای خود چنین مینویسد: در باب فتوحاتی که یونانیها به خود نسبت میدهند وشکستهایی که برای ایرانیان قائلند ، نباید فراموش کرد که این گفتهها تماماً از یونانیها است و گزاف گویی و لافزنی آنان نیز مسلم میباشد. از طرف ایرانیان نیز نوشتههایی به دست نیامده تا بتوان این نوشتهها را با گفتههای یوناینها مقایسه کرد ونتیجه را بر مبنای قضاوت قرار داد. ۶-هرودت گفته که یونانیها خبر پیروزی را توسط دونده خود به آتن فرستادند حال سوال اینکه آیا یونانیهای نمیدانستند وکشف نکرده بودند که اسب از انسان سریع تر میدود و برای اینکه خبر پیروزی را به شهر برسانند از انسان استفاده نکنند آنها میتوانستند یکی از اسبهای سواره نظام سپاه ایران راکه شکست داده بودند دراختیار این دونده مشهور قرار داده تا بتواند خبر را سریعتر برساند وجان خود را هم از دست ندهد ۷-نی بور: Niebuhr میگوید: « نوشتههای یونانیها درباره نبرد ماراتن وجنگهای دیگر ایران با یونان به شعر وافسانه گویی و داستان سرایی از تاریخ نویسی شبیه تر است. آنچه به نظر میرسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است ، بدین معنی چون « داتیس » فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل وباریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سواره نظام است ، ناچار شد که فرمان عقب نشینی صادر نماید. « هرودوت » صدور فرمان عقب نشینی را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است » دوی ماراتن بعد از پایان جنگ ماراتن و پیروزی سپاه یونان بر داریوش یکی از سربازان یونانی فاصله۴۲ کیلومتر را تا آتن پیمود تا این خبر را به آتن برساند. هر سال به یاد این جنگ دویی با نام ماراتن برگزار میشود که شرکت کنندگان در مسافتی ۴۲کیلومتری با هم رقابت میکنند. ماراتون (در یونانی: Μάχη τοῡ Μαραθῶνος) در سال ۴۹۰ پیش از میلاد در محلی به نام ماراتون در پی نخستین یورش ایرانیان به یونان به وقوع پیوست. پیش زمینهها و علل نبرد (شورش در مستعمرات) این نبرد به منظور تنبیه یونانیهایئ بود که به تحریک آریستگر شورشی در مستعمرات ایران بر پا کرده و با حمله به قلمرو پارس شهر سارد ساتراپ نشین ایرانی را آتش زده بودند به وقوع پیوست هنگامی که خبر به پارسیها رسید خود را به سرعت به شهر رساند و جنگ بزرگی در سارد رخ داد شورشیها بشدت شکست خورده عده زیادی از آنها قتلعام شدند در این هنگام آتنیها که شدیدا وحشت کرده و از انتقام پارسیها هراسان شده بودند دست از حمایت شورشیها برداشته و به شهرهای خود برگشتند. اما آریستگر ناامید نشد و اینبار به قبرس رفت و این جزیره را با خود همراه کرد. اما لشکر پارسیها به سرداری آرتبیوس به قبرس وارد شد و اگرچه اتحاد شورشیها و قبرسیها در مقابل آنها صف آرائی کرد ولی در نبرد این پارسیها بودند که پیروز شده سر از تن فرمانده قبرسیها جدا کردند پس از آن قبرس نیز مجددا مطیع شاه شد. پس از سقوط قبرس یونانیان که در لشکر شورشیها بودند وحشت زده اتحاد را ترک گفته به شهرهای خود برگشتند اینبار پارسیها لشکری به فرماندهی دامادهای داریوش دوریزس ، هیمه ، اتانس ینیانها را تعقیب کرده شهرهای آنها را یکی یکی فتح و غارت کردند. بهرهمندی پارسیها و شکستهای متوالی آریستگر را نامید کرد و دریافت که غلبه بر شاه پارس و امپراتوری او کار سادهای نیست پس نفع خود را در ترک شورشیها و فرار به تراکیه دید و بدانجا گریخت او در تراکیه هنگاهمی که مشغول جنگ با مردم محلی بود کشته شد. بدینسان در سال ۴۹۴ قبل از میلاد شورشها خاتمه یافت و بار دیگر مستعمرات به حالت اولیه برگشت. تدارکات نبرد پس از فرونشستن شورشها و برگشت مستعمرات به حالت اول داریوش بزرگ به فراست از خطر یونانیها آگاه شد او دریافت که اشتباه او از آنجا آغاز شده که به هنگام گذشتن از بسفور به جای آنکه به چب بتازد و به یونان قدم بگذارد به سوی راست رانده و بیهوده خود و لشکرش را در سرزمین سکاها سرگردان ساخته است. پس اینبار در اندیشه شد که چگونه خطری که از جانب یونانیها امپراتوری او را تهدید میکند را مرتفع نماید خبرهای رسیده از یونانیها حاکی از آن بود که علی رغم خاتمه شورشها آتنیها کماکان به تحریک مستعمرات ادامه می دهندو در حال تقویت بحریه خود هستند این بود که داریوش سفرائی به یونان اروپائی اعزام و به آنها ماموریت داد تا از تک تک شهرهای یونان آب و خاک خواسته آنها را به اطاعت از شاه پارس فراخوانند از طرفی در همان حال جانب احتیاط را رها نکرد و برای تدارک یک جنگ مهم دستور ساخت کشتیهای بزرگی که قادر به حمل اسب و مهمات و آذوقه باشند را صادر کرد. سفرای داریوش قدم به یونان گذارده و به همه دولتشهرهافرمان داریوش را ابلاغ کردند همانطور که دربار پارس پیش بینی میکرد به غیر از آتن واسپات اکثر شهرهای یونان اروپائی سر تسلیم فرود آورده و مطیع شاه گردیدند. در یونان واسپارت علیرغم قاعده معمول بین ملتها سفرای داریوش را به چاهی انداختند و کشتند. این کار آتن واسپارت داریوش را بسیار خشمگین کرده مصمم در گرفتن انتفام شد. آتنیها ازاینکه شهرهای یونانی مطیع شده سخت مکدر گردیدند توسط « فیلیپ پید » دونده مشهور و تندرو ، پیامی برای اسپارتیها فرستادند و درخواست کمک فوری نمودند و خود نیز آماده نبرد شدند. اسپارتیها پیغام فرستادند که به آنان کمک خواهند کرد ، اما به علت جشنهای مذهبی این کمک حدود دو هفته به تأخیر خواهدافتاد. از طرفی داریوش قشونی بزرگ بیاراست و فرماندهی آن را به داتیس نام مادی وارتافرن برادرزاده خود داد اینها با ۶۰۰ کشتی تری رم عازم یونان شده پس از ورود به شبه جزیره آتیک با راهنمائی هیپ پیاس یونانی به دشت ماراتن رفته درآنجا اردو زدند تقریباً در همان موقع به آتنیها خبر رسید که ایرانیان در ماراتن در حال پیاده شدن به ساحل هستند. نبرد اصلی آتنیها با حدود ۹۰۰۰ نفر پیادهنظام سنگین اسلحه و تعدادی نیروهای سبک به ماراتن شتافتند. بزودی اهالی شهر پلاته هم به یونانیها پیوستند و در مقابل پارسیها صف کشیدند. فرماندهی آتنیها را در این نبرد « کاللی ماک » به عهده داشت و ده سردار دیگر آتنی تحت فرماندهی او بودند که شجاع ترین و با تجربه ترین آنها « میلتیاد » بود. ظاهراً ایرانیان فهمیدند که بسیاری از آتنیها از ترس شکست و انهدام شهرشان آماده تسلیم هستند. پس جنگ را به تاخیر میانداختند تا بتوانند با استفاده از نفاق درونی آتینها شهر را تصرف کنند. « میلتیاد » طرح جنگی ایرانیان را حدس زد و اصرار نمود که بلافاصله به نیروهای ایران حمله شود. پس از تشکیل یک شورای جنگی پرشور « کاللی ماک » به پشتیبانی از طرح جسورانه « میلتیاد » رأی داد و فرمان جنگ را صادر نمود. بلافاصله نیروهای آتنی و اهالی پلاته درفاصله هشت استاد(۱۴۷۲ متر) و به روایتی یک مایل از سپاه ایران آرایش رزمی گرفتند. در این آرایش تاکتیکی ، آتنیها در جناح راست و اهالی پلاته در جناح چپ مستقر گردیدند… « میلتیاد » جبهه یونانیها را طوری گسترش داد که جناحین نیروهای متکی به دو رودخانه کوچکی گردید که به دریا جریان داشتند. این کار موجب گردید که مرکز آتنیها ضعیف (۱۲ ردیف سرباز در عمق) و در مقابل سوار نظام ایران ضعیف و آسیب پذیر گردد. اما « میلتیاد » جناحین نیروهایش را با ۱۶ ردیف آرایش داد. نتیجه این آرایش آن بود که جناحین او قوی و به وسیله خط ضعیفی در مرکز جبهه به یکدیگر متصل میگردیدند. پس از این آرایش ، آتنیها اقدام به یورش نمودند و دوان دوان به سوی سپاهیان ایران حمله بردند. ایرانیان از این نوع شیوه کارزار که عدهای بدون ترس و محابا به سوی آنان میدوند دچار بهت و حیرت شدند و پنداشتند که آتنیها (یونانیها) دیوانه شدهاند. البته این شیوه نبرد را یونانیها عمدا بکار بردند چرا که یونانیها میدانستند که پارسیها در تیراندازی با کمان بسیار تبحر دارند واگر بخواهند آهسته پیشروی کنند هدف آماج تیرهای آنان قرار خواهند گرفت همین که سربازان آتنی مقابل ایرانیان رسیدند جنگی سخت و خونین آغاز گردید. در ابتدای جنگ ایرانیان به سهولت مرکز سپاه یونانیها را شکافته به عقب راندند ، زیرا در قلب لشکر ایران همیشه سربازان گارد جاویدان حضور داشت اینها از نظر اسلحه و آموزش نظامی قوی بودند و در نبردها به سرعت قلب دشمن را شکافته پیش میرفتند اما نقطه ضعف سپاه ایران در نبردها جناحین آن بود که از نیروهای غیر پارسی که غالبا سربازان کارآزمودهای نبودند تشکیل میشد بدین ترتیب نیروهای جاویدان مجبور بودند زیاد پیش روی نکنند زیرا احتمال میدادند که جناحین سپاه نتواند همپای آنها پیش بیایند و آنها در قلب سپاه دشمن تنها مانده توسط جناحین دشمن محاصره و قتلعام شوند. اما در این حین فالانژهای سنگین اسلحه یونانی در دو طرف میمنه و میسره ، جناحین نیروهای ایران را به عقب راندند. با غلبه یونانیها در جناحین ، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقب نشینی شد و پارسیها رو به دریا شروع به فرار کردند. یونانیها ، نیروهای ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولی نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتی جلوگیری نمایند بدین ترتییب پارسیها سوار به کشتیها به سمت دریا روان شده سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که یونانیها با شتاب خود را به شهر رساندند پس از این واقعه داتیس سردار ایرانی باقیمانده نیروهای خود را به آسیا بازگرداند. این جنگ چنانکه یونانیها نوشتهاند سایه به نام ایران در تاریخ افکند چه پارسیها تا این زمان هرجا میرفتند فاتح بیرون می آمدندتنها نام مادی یا پارسی یونانیها را دچار وحشت میکرد و در اینجا برای اولین دفعه عدم بهرهمندی گریبانگیر سپاه ایران شد. عده سپاه دو طرف در بارهٔ عدهٔ نفرات جنگ هردوت ساکت است ولی کرنلیوس نپوس پیادهنظام را ۲۰۰ و سواره نظام را ۱۰ هزار نوشته و همینطور ژوستن عدهٔ کل نفرات را ۶۰۰ هزار نفر نوشته. در مورد تلفات هردوت تلفات ایران را ۶۰۰۰ هزار و یونانیها را ۱۹۶ تن نوشته همینطور ژوستن تلفات ایران را ۲۰۰ هزار تن نوشتهاست. حسن پیرنیا (مشیرالدوله) در کتاب خود تاریخ جنگهای ایران باستان این جنگ و نوشتههای مورخان را به خوبی تحلیل کرده. در آغاز راجع به ارقامی که مورخان قدیم نوشتهاند باید گفت که چگونه ۲۰۰ یا ۶۰۰ هزار سپاهی در ۶۰۰ کشتی جا شدهاند. گروندی عدهٔ سپاه ایران را در کل ۴۰ هزار و من رو ۲۵ هزار پیاده و ۱ هزار سوار نوشته است ماراتن افسانه یا واقیعت و مهمترین نکته این است که به تازگی عقیدهای آمده که سپاه ایران در ماراتن شکست نخورده برای بررسی این عقیده باید در آغاز دشت ماراتن را توصیف کرد. ۱-خلیج ماراتن دریای باریکی است که به طرف جنوب امتداد یافته و دماغهای از طرف شمال به چلیج مزبور دویدهاست. در مقابل آن دشتی است به طول ۹ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر در اطراف این ژمین باتلاق میباشد که باتلاقهای شمال عمیق تر اند و ساحل از ماسه پوشیده شده و از این جهت زمید سفت ولی باریک است په به فاصلهٔ کمی از دریا باتلاقها شروع میشود و در طرف غرب تپههایی هست که سپاه یونان آن را اشغال کرده بود. ۲-هانس ولبروک » مورخ آلمانی است. مینویسد: ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده سنگین اسلحه ترکیب شده بود که قابلیت مانور آن محدود بود. در مقابل سپاه ایران از کمانداران و سواره نظامی که آموزش عالی داشتند ، ترکیب شده بود. « هرودوت » نوشته است که فاصله دو لشکر ۸ استاد یا ۱۴۷۲ متر بوده و یونانیها با طی این مسافت در زمان کوتاه و خرد نمودن مرکز جبهه ایرانیان فاتح شدند. و فرصت ندادند تا پارسیها بتوانند از کمانداران و یا سواره نظام خود استفاده بکنند. و با این تاکتیک سپاه ایران را شکست دادند « ولبروک » مورخ آلمانی خاطرنشان ساخت که این عمل از لحاظ فیزیکی غیرممکن است. طبق آیین نامههای نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان ، سرباز با تجهیزات کامل میتواند فقط در دقیقه تقریباً ۱۰۸ تا ۱۱۵ قدم بدود. اسلحه آتنیها از سربازان کنونی آلمان سبکتر نبود پس اگر طول قدم هر سرباز با تجهیزات را ۸۰ سانتیمتر فرض کنیم ۱۸۲۵=۱۴۷۲/۸۰یعنی یونانیها ۱۸۲۵ قدم را به سمت سربازان ایرانی دویدهاند که اگر هر ۱۰۸ قدم را در یک دقیقه فرض کنیم تقریبا ۱۷ دقیقه طول کشیده تا دو سپاه با هم برخورد کنند حال سوال اینجاست که آیا ۱۷ دقیقه زمان کمی است تا یک کماندارایرانی بتواند تیری را از تیردان خود خارج و در چله کمان گذاشته به سوی دشمن پرتاب کند و یا سواره نظام ایران در مدت ۱۷ دقیقه نمیتوانسته آرایش بگیرد. ۳-هرودت نوشته که که لشکر ایران پس از شکست عقب نشسته و سوار بر کشتیهای خود شده به دریا رفتند و به آسیا برگشتند حال موضوع اینجاست که سپاهی که عقب نشسته و درحال فرار است و یونانیها نیز آن را تعقیب میکنند چگونه فرصت داشته که به کشتیها بنشیند آن هم در جائیکه اسکلهای وجود نداشته یا میبایست همه کشته باشند یا به دریا ریخته باشند. ۴-یک سر تیپ آلمانی در جنگ جهانی دوم از تنگهٔ ماراتن گزارش میکند: به محض پیاده شدن موقعیت را مناسب برای بر پایی پادگان در آن محیط تنگ ندیدم و پس از شور با افسران تصمیم به عبور از آن ناحیه و بر پایی یک پادگان در ناحیهای مناسب گرفتیم. معزلی دیگر رخ داد! هنگام عبور نیروها حتی نتوانستیم دو دستگاه از تانکهای پانزر خود را کنار هم از آن مکان عبور دهیم. بنا بر این نقل انتقالات نیروها تا پاسی از شب به طول انجامید که به ناچار در آخر حمل تعدادی از وسائل نقلیه را به فردا موکول کردیم پس چگونه بوده که پارسیها با ۶۰۰ کشتی در اینجا پیاده و بعد هم مجددا سوار و به دریا برگشتهاند ۵-ناپلئون که وقایع نبردهای ایران را به استناد نوشتههای هرودوت و سایر منابع یونانی مطالعه نموده است ، در یادداشتهای خود چنین مینویسد: در باب فتوحاتی که یونانیها به خود نسبت میدهند وشکستهایی که برای ایرانیان قائلند ، نباید فراموش کرد که این گفتهها تماماً از یونانیها است و گزاف گویی و لافزنی آنان نیز مسلم میباشد. از طرف ایرانیان نیز نوشتههایی به دست نیامده تا بتوان این نوشتهها را با گفتههای یوناینها مقایسه کرد ونتیجه را بر مبنای قضاوت قرار داد. ۶-هرودت گفته که یونانیها خبر پیروزی را توسط دونده خود به آتن فرستادند حال سوال اینکه آیا یونانیهای نمیدانستند وکشف نکرده بودند که اسب از انسان سریع تر میدود و برای اینکه خبر پیروزی را به شهر برسانند از انسان استفاده نکنند آنها میتوانستند یکی از اسبهای سواره نظام سپاه ایران راکه شکست داده بودند دراختیار این دونده مشهور قرار داده تا بتواند خبر را سریعتر برساند وجان خود را هم از دست ندهد ۷-نی بور: Niebuhr میگوید: « نوشتههای یونانیها درباره نبرد ماراتن وجنگهای دیگر ایران با یونان به شعر وافسانه گویی و داستان سرایی از تاریخ نویسی شبیه تر است. آنچه به نظر میرسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است ، بدین معنی چون « داتیس » فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل وباریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سواره نظام است ، ناچار شد که فرمان عقب نشینی صادر نماید. « هرودوت » صدور فرمان عقب نشینی را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است » دوی ماراتن بعد از پایان جنگ ماراتن و پیروزی سپاه یونان بر داریوش یکی از سربازان یونانی فاصله۴۲ کیلومتر را تا آتن پیمود تا این خبر را به آتن برساند. هر سال به یاد این جنگ دویی با نام ماراتن برگزار میشود که شرکت کنندگان در مسافتی ۴۲کیلومتری با هم رقابت میکنند. ------ ...
اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ... 1host2u.com 25/08/1941 تاریخ پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی و درگی...ادامه مطلب»
کودتای ۲۸ مرداد... parseed.ir 19/08/1953 تاریخ کودتای ۲۸ مرداد (به تعبیر حکومت پهلوی: رستاخیز ۲۸ مرداد) کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و آژانس اطلاعات مرکز...ادامه مطلب»